محل تبلیغات شما

شبهه 1: از کجا معلومکه عالم خدایی دارد؟ دلیل عقلی بیاورید.

ابتدا باید با سه اصطلاحواجب الوجود، ممکن الوجود و ممتنع الوجود آشنا بشویم.

واجب الوجود: موجودی کهوجود و هستی برایش ضرورت دارد و باید همیشه باشد.

ممکن الوجود: موجودی کهنه وجود برایش ضرورت دارد و نه عدم.

ممتنع الوجود: آنچه کهبودنش محال است. مثل اینکه بگوییم: عدد 2  فرد است نه زوج .

با کمی تأمّل متوجّه میشویم که هرآنچه در عالم هستی است نمی تواند از دو حال خارج باشد: یا واجب الوجوداست یا ممکن الوجود. همچنین با قدری تأمّل می فهمیم که ممکن الوجود در بوجود آمدنشمحتاج به غیر خودش است چونکه زمانی نبوده و بعد بوجود آمده است. حال، یک موجود رادر عالم فرض می کنیم و نام این موجود را  1می گذاریم. این موجود اگر واجب الوجود باشد پس وجود خداوند اثبات می شود. و اگرموجود 1، ممکن الوجود باشد پس در بوجود آمدنش محتاج به موجود دیگری خواهدبود. نام این موجود دیگر را هم 2 می گذاریم. اگر موجود 2 واجبالوجود باشد پس وجود خداوند اثبات می شود. و اگر موجود 2 ممکن الوجود باشددر بوجود آمدنش محتاج به موجود دیگری خواهد بود نام این موجود دیگر را هم 3می گذاریم. اگر قرار باشد موجودات بعدی همینطور ممکن الوجود باشند موجود 3محتاج 4 و آن هم محتاج 5 خواهد شد و همینطور تا بی نهایت ادامه خواهد یافت که اصطلاحاً به آن تسلسل» گفته می شود و تسلسل نیز عقلاً باطل است چونکه اگر قرار باشد همینطور ممکنالوجودها تا بی نهایت ادامه پیدا کنند، لازم می آید که هیچ موجودی در عالم بوجودنیاید. برای توضیح مطلب مثالی می زنیم: فرض کنید یک تیم دونده جلوی خط شروعایستاده‌اند و آمادۀ دویدن هستند ولی هرکدام از آنها تصمیم گرفته اند تا دیگریندود او هم شروع به دویدن نکند. اگر همۀ دونده ها چنین تصمیمی گرفته باشند هیچگاههیچکدام از آنها شروع به دویدن نخواهند کرد. مسألۀ ما نیز همینگونه است. یعنی اگروجود یک موجود مشروط به بوجود آمدن موجود دیگری باشد هیچگاه هیچکدام از موجوداتبوجود نخواهند آمد. پس ثابت شد که تسلسل عقلاً باطل و محال است. در نتیجه حتماً بایدواجب الوجودی باشد و به عبارت دیگر باید خدایی باشد تا موجودات عالم بوجود آیند. وبه همین خاطر است که علمای علم کلام معتقدند که همۀ موجودات عالَم، دارای فـقرِوجودی اند.

شبهه 2: از کجا معلومکه خداوند یکی است؟

دلیل اول، دلیل تمانع:اگر دو خدا در عالم تصوّر کنیم، هرگاه یکی از آنها بخواهد جسم متحرّکی بیافریند،پس خدای دوم یا می تواند آن جسم را ساکن کند و یا نمی تواند. پس اگر بتواند،اجتماع نقیضین پیش می آید. یعنی نمی توان یک جسم را در آنِ واحد هم متحرّک فرض کردو هم ساکن. و اگر نتواند، معلوم می شود که عاجز است. چون نتوانسته ارادۀ خود راموجود کند.

دلیل دوم: اگر خداونددارای شریک باشد لازم می آید هر دو خدا ممکن الوجود باشند، چون که هر دو در واجبالوجود بودن شریک خواهند بود. پس این دو خدا یا از یکدیگر تمییز داده می شوند و یاتمییز داده نمی شوند. پس اگر تمییز داده نشوند، یکی هستند و این کار لغوی است کهعین هم باشند و کوچکترین تفاوتی با هم نداشته باشند. و اگر تمییز داده شوند پسباید وجه تمایزشان امری باشد غیر از واجب الوجود بودن تا دو تا بودن متحقّق بشود.و در این صورت لازم می آید هر دو خدا مرکب باشند از یک واجب الوجود بودن و یک ممکنالوجود بودن. و این هم باطل است چونکه اولاً ثابت شد که خداوند واجب الوجود است نهممکن الوجود و ثانیاً ثابت شده که خداوند بسیط است نه مرکّب . چونکه مرکّب همیشهمحتاج به اجزایش است.

دلیل سوم: که از دلائلمعروف نیز می باشد همان برهان نظم است. یعنی نظم واحدی که در عالم ملاحظه می شوددلالت بر ناظم و آفرینندۀ واحدی می کند.

لَوْكانَ فیهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا» (22 الأنبیاء).

ترجمه: اگر در آسمان و زمین،جز اللَّه» خدایان دیگرى بود، فاسد مى‏شدند و نظام جهان به هم مى‏خورد.

مختصری از زندگانی حضرت زینب (س‎)

نخستین قرآن چاپی ایران

چهل روز نماز - داستان هایی درباره نماز

الوجود ,موجود ,ممکن ,واجب ,هم ,پس ,ممکن الوجود ,واجب الوجود ,در عالم ,می شود ,الوجود باشد ,بوجود آمدنش محتاج ,موجود دیگری خواهد ,وجود خداوند اثبات

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

حیوانات خانگی molneverme thebusgirep گلچین مطالب وب متنوع کد آهنگ وبلاگ arropaschi tragrespurpgu السلام علیک یا فاطمه الزهراء سلام الله علیها richazelma